روش توماس بولکوفسکی برای شناسایی کف بازار
برای معاملهگری در بازارهای بورسی و کسب درآمد از این طریق لازم است کف بازار را به خوبی بشناسید و زمان مناسب برای خرید سهمهای مختلف را تشخیص دهید. اگر یک سهام را در زمانی که در کمترین قیمت خود، یا کف بازار، قرار دارد خریداری کنید میتوانید آن را با قیمت بالاتری به فروش برسانید و سود زیادی را به دست بیاورید.
به علت کوتاه مدت بودن دورههای معاملهگری، شناسایی کف بازار بسیار مهم است. اگر شما قادر به شناسایی بهترین و مقرون به صرفه بودنترین موقعیتها برای خرید سهام نباشید، این امکان وجود دارد که سهام خود را با مبلغ زیادی خریداری کنید و حتی متحمل ضرر و زیان شوید.
روشهای مختلفی وجود دارند که با استفاده از آنها میتوانید قیمتهای کف بازار را برای هر سهم تعیین کنید. یکی از بهترین و پر کاربردترین روشهای شناسایی کف بازار، روشی است که توسط «توماس بولکوفسکی» ارائه شد.
«توماس بولکوفسکی» یکی از بهترین و برجستهترین نویسندگان در حوزه الگوهای نموداری است که متدهایی را برای شناسایی قیمت کف بازار ارائه کرده است.
در این مقاله از سرمایه سازی ضمن معرفی این متدها تلاش کردهایم تا به شما کمک کنیم قیمت کف بازار را تجزیه و تحلیل کنید و مهارتهای معاملهگری خود را افزایش دهید.
اگر میخواهید به یک معاملهگر حرفهای در بازار بورس تبدیل شوید و سود زیادی را از این طریق به دست بیاورید، آشنایی با این متدها برای شما خالی از لطف نخواهد بود.
روش اول شناسایی کف بازار به روش توماس بولکوفسکی: تغیرر روند ۱ ۲ ۳
این روش که توسط شخصی به نام «ویکتور اسپراندو» طراحی شده است و «توماس بولکوفسکی» در کتاب خود آن را معرفی کرده است، روش ۱ ۲ ۳ نام دارد. در این روش لازم است که دو نقطه را در بالاترین و پایینترین قسمت نمودار تعیین کنید و آنها را با یک خط به هم متصل کنید.
سپس این نقاط را نقاط A و C بنامید به طوری که نقطه C در اوج و نقطه A در کف باشد. این خط را به گونهای رسم کنید که برای اولین بار، نخستین نقطه قیمت را پس از پایینترین نقطه نمودار قطع کند و این نقطه اتصال را نقطه ۱ بنامید.
این نقطه، نخستین نشانه برای تغییر روند نمودار است. این روند را روی قسمتهای دیگر نمودار ادامه دهید و نقطه اتصال بعدی را ۲ بنامید. نقطه ۲ میتواند پایینتر از نقطه A یا بالاتر از آن قرار بگیرد.
همچنین بخوانید : کف سازی در بورس
تمامی قسمتهایی که توسط خطوط رسم شده قطع میشوند، توسط فرود خطوط تست میشوند. روند قیمتها در این نمودار نباید نزولی باشد و لازم است سیر صعودی خود را طی کند.
قیمتها را در بالاترین و آخرین نقطه اوج ببندید. برای مثال نقطه اوج B بین نقاط A و ۲ است و تغییر روند ۱ ۲ ۳ در جایی کامل میشود که نقطه ۳ بالاتر از B واقع شود. این روش در ۷۳ درصد مواقع میتواند به شما کمک کند که کف بازار را تعیین کنید.
روش دوم : کف بالاتر
کف بازار میتواند ناشی از اشکال مختلفی باشد. در سال ۱۹۲۹ بازیابی v شکل در اثر یک سقوط شکل گرفت. پس از آوریل ۱۹۳۰ بازار روند نزولی بیشتری داشت و در تاریخ ۱۱ ام سپتامبر همان سال، حالت v شکل به خود گرفت.
این بازار کاهشی در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ در یک کفی شبیه به سر و دوشانه تحتانی به پایان رسید. در سقوطی که در سال ۱۹۸۷ رخ داد، همچنین یک آرایش کف دوگانه با منظره نامناسب اتفاق افتاد. در هر حالتی که در روند سهام یک وضعیت نزولی و کف اتفاق بیفتد، دیر یا زود یک کف بالاتر ایجاد خواهد شد.
چنانچه در تغییرات هفتگی قیمت یک سهام، ایجاد کفهای متعدد جدیدی را مشاهده کنید، خواهید دانست که این سهام هنوز به مرحله کف خود نرسیده است. این کفهها ممکن است با توجه به هفتگی یا ماهانه بودن نمودار به شکل نقطه ۲ بالاتر از ۱ یا به شکل v مشاهده شوند.
در هر یک از این نمودارها میتوانید نقطه کف بازار را ببینید. کفهای بالاتر، نقاط اوج بالاتر نامیده میشوند. چنانچه شما روش ۱ ۲ ۳ را به خوبی تمرین کرده باشید، میتوانید به راحتی از این مرحله عبور کنید. نکته مهمی که باید به آن توجه داشته باشید این است که کف بالاتر همیشه پیش از تغییرات کاهشی به افزایشی مشاهده میشود.
روش سوم : بررسی الگوهای نموداری
پس از این که بازار در کف خود قرار گرفت، نمودار به حالت صعودی تغییر میکند؛ اما این زمان، همچنان زمان مناسب برای خرید سهمها نیست. پس از گذشت از یک سیر صعودی، بازار مجددا روند نزولی را از سر خواهد گرفت و با شکست مواجه خواهد شد.
همچنان قیمتها به شدت نزول خواهند کرد و بازار ارقام پایینتری را برای سهام به شما ارائه خواهد کرد. در نهایت قیمتها به یک حد یکنواخت رسیده و در آن حد باقی میمانند.
در آخر زمانی فرا میرسد که قیمتها هم به صعود و هم به نزول علاقمند هستند؛ اما هر کف و اوج در قسمتی بالاتر از مرحله قبلی قرار میگیرند و به طور کلی قیمتها سیر صعودی خواهند داشت. این زمان بهترین زمان برای خرید سهم است.
روش چهارم : لوله های تحتانی
زمانیکه نمودار سهام به نزدیکی بزرگترین فرود خود برسد، لولههای تحتانی به تعداد زیاد و به صف ظاهر میشوند.
پیدایش آنها به این معنا است که بازار به زودی به نقطه کف خود خواهد رسید؛ اما نمیتواند پایدار بودن یا پایدار نبودن بازار را نشان دهد. کفی بعدی که پس از این مرحله ایجاد خواهد شد، همان کف حقیقی بازار است.
پیدا کردن لولهها به مهارت نیاز دارد و کار آسانی نیست؛ اما شاید بتوانید پس از بررسی تعداد زیادی سهام، نهایتا آنها را پیدا کنید.
روش پنجم : پس از روانشناسی شناخت کف بازار
چنانچه از وضعیت سهام خود ناراضی هستید و دائما به فکر فروش آن هستید، احتمالا یک یا دوهفته دیگر بازار به کف قیمتها خواهد رسید؛ زیرا به احتمال زیاد، دیگران هم احساسی مشابه با شما دارند و سهام خود را به سرعت به فروش میرسانند.
همچنین بخوانید : آموزش بورس از صفر
اگر همه شروع به فروش سهمهای خود کنند، بازار با ریزش شدید قیمتها مواجه خواهد شد و طولی نخواهد کشید که قیمتها به کف خود نزدیک میشوند.
سپس در زمانیکه میزان فروشها کمتر میشود، قیمتها مجددا روند صعودی خود را در پیش میگیرند و ارزش سهام افزایش خواهد یافت و بازار از حالت کف خود خارج میشود.
نتیجه گیری
در این مقاله، ۵ روش برای شناسایی کف بازار را که توسط توماس بولکوفسکی توصیه شدهاند به شما معرفی کردیم. استفاده از این روشها، زمان رسیدن قیمتها به کف را تا حدی قابل پیشبینی میکند و شما میتوانید در این زمانها سهامی با قیمت مناسب را خریداری کنید و در موقعیتهای بهتر به فروش برسانید.
روشهای شناسایی کف بازار همواره برای معاملهگران سودمند خواهند بود و به آنها کمک میکنند تا سود بالایی را از معاملات خود دریافت کنند. شما نیز با مطالعه این مقاله میتوانید این روش را آموخته و با انجام آن به سود خوبی دست پیدا کنید.
بیشتر بخوانید :
سهام شرکت های بزرگ را خریداری کنیم یا شرکت های کوچک؟